Thursday, 18 August 2011

کابوسِ ًانتخاباتً و تشتت در جبهه ًاصولگرایانً

کابوسِ ًانتخاباتً و تشتت در جبهه ًاصولگرایانً

امّا پرسش بزرگ این است با توّجه به همهء دسته بندیها و رقابت های سیاسی که هم اکنون در درون ساختار رژیم و ما بین باندهای قدرت، آنهم در سطح رهبری، در جریان است آیا  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً تحت صیانت مستقیم ًرهبری ً موفق خواهد شد تا جبهه ای متحد از همهء ًاصولگرایان سنتیً را سامان دهد؟ این پرسش در مقطعِ زمانی مطرح است که به اعتراف سران روحانی نظام، کشش و اعتبار سیاسی و مذهبی ًرهبر ً در بین مراکز قدرت و دینی حکومت کاملا ً ریزش کرده است. در همین رابطه پیشتر آیت الله مصباح یزدی اعتراف میکند و میگوید؛  ًخطری بزرگ و بی سابقه ای نظام اسلامی را تهدید میکند و آن بی اعتقادی مقام های ارشد نظام اسلامی به ولایت فقیه است.ً آیت الله مصباح یزدی از این نیز فراتر رفته و میگوید؛ ً تردید و بی اعتقادی به ولایت فقیه تا درون حوزه های علمیه رسوخ کرده است ً.

کوروش اعتمادی
18 آگوست 2011
koroush_etemadi@hotmail.com

 ًرهبر ً از پیش آگاه بود، در آستانه ًانتخاباتِ ً دورِ نهم مجلس شورای اسلامی، تشتت در بین محافل سیاسی جبهه  ًاصولگرایان ً، همچون دیگر دسته بندیهای درون حکومت، گسترده و خطر آفرین برای موجودیت نظام جمهوری اسلامی است. از همین رو به سبب چنین فضای سیاسی متشنج، او مجبور میگردد تا برای ایجاد یک آرامش نسبی و ًهمدلی ً ما بین دستجاتِ متعدد جبهه  ًاصولگرایانً، چند تن از دوستان و خویشان خود را مأمورکند تا با نشست و گفتگو با سرکرده گروه های ًاصولگراً ً یک انسجام نسبی در بین آنها در رابطه با ًانتخاباتِ ً دور نهم مجلس شورای اسلامی بوجود آورند. بی شک انتخاب کمیته ای تحت عنوان کمیته 7+8 و یا کمیته   ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً، متشکل از نمایندگان وابسته به گروه بندیهای جبهه ًاصولگرایان سنتیً، بیانگر اختلافات عدیدی است که پیکرهِ ًاصولگرایان ً را در برگرفته است.   

کمیته  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً و یا همان کمیته  ًجبهه پایداری ً متشکل ازآیت الله مهدوی کنی (رئیس مجلس خبرگان و جامعه روحانیت مبارز)، آیت الله محمد یزدی (رئیس جامعه مدرسین قم)، آیت الله مصباح یزدی (رئیس بنیادِ پژوهشِ آیت الله خمینی)، غلامعلی حداد عادل (نماینده مجلس)، علی اکبر ولایتی (وزیر امورخارجه بیت رهبری)، حبیب الله عسگراولادی مسلمان (رایزن حزب مؤتلفه)، عباسعلی کدخدائی (سخنگوی شورای نگهبان) و سردار سپاه محصولی (وزیر سابق کشور و رفاه دولتِ احمدی نژاد) میباشد، که همگی این آقایان از مُریدان تمام و کمال به ًرهبری ً و بخشا ً دسته های گوناگون از ًاصولگرایان ً را نمایندگی میکنند. امّا بنظر میرسد گزینش این افراد برای تعیین یک لیست مشترک از همهء ًاصولگرایان سنتی ً برای دورِ نهم  ًانتخاباتِ ًمجلس شورای اسلامی مورد توافق و تأیید دیگر دسته بندیهای جبهه ًاصولگرایان ً نبوده و بدین سبب پس از رایزنیها بسیار، اعضای کمیته ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً از 7 تن به 15 تن افزایش مییابد تا کمیته ای تشکیل شود که نمایندگی همهء دسته بندیهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً را بکند.  کمیته 7+8، وظیفه دارد بر اساس حکم ولی فقیه رژیم تنها یک لیست، لیست مشترکی از همهء نمایندگی های باندهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً برای دورِ نهم ًانتخابات ً مجلس شورای اسلامی را تنظیم کنند.

امّا ظاهراً  ًبنظر میرسد با افزایش تعداد تشکیل دهنده کمیته ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً، از 7 تن به 15 تن، نزاعِ باندهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً کاهش نیافته است. محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلس، که خود از وابستگان به جبهه ًاصولگرایان سنتی ً میباشد، سخت به دیگر دسته بندیهای ًاصولگرایان ً میتازد و آنان را مورد انتقادات شدید قرار میدهد، چرا که  بزعم او دسته ای از ًاصولگرایان ً خود را  ًاصولگرایان مطلق ً و ً خاص ً برمیشمرند. محمد رضا باهنر میگوید وقتی از این دسته ًاصولگرایان مطلق ً و ًخاص ً پرسش میشود دلایل شما برای ًخاص ً بودن چیست، بی آنکه استدلالی را در این رابطه مطرح کنند پاسخ میدهند؛ ًمصداق اصولگرای ما هستیمً و بهمین خاطر خود را ً مطلق ً میدانیم.
             
در راستای همین نزاعها، حمید رسایی نماینده مجلس از حضور برخی از افراد در کمیته 7+8 ابراز نارضایتی میکند.  او پیش از هر چیز به نحوه ترکیب این کمیته انتقاد دارد. حمید رسایی تا حدودی برترکیب گروه 7 نفره که شامل حبیب الله عسگراولادی مسلمان، غلامعلی حداد عادل، علی اکبر ولایتی و چهار نماینده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز میباشند مُهر تأیید میگذارد، امّا به ترکیب گروه 8 نفره معترض است. او میگوید؛ ًباید پرسید این تعداد 8 نفراز کجا آمده اند و بر چه اساسی این افراد نمایندگی همهء طیف های اصولگرایان را میکنند ً. ظاهرا ً اختلاف بر سر اعمال نفوذ بیشتر علی لاریجانی ( رئیس مجلس و یکی از رهبرانِ گروه  ً پیروان خط امام و رهبری ً) در هر دو کمیته 7 نفره و 8 نفره است. مخالفین معتقدند که علی لاریجانی در دسته  بندیهای گروه های  ًاصولگرایان سنتی ً جریان سیاسی محسوب نمیشود که هم اکنون دو نمایند در کمیته 8 نفره  و یک نماینده در کمیته 7 نفره داشته باشد. با این احتساب بسیاری معتقدند علی لاریجانی در کمیته 15 نفره سه نماینده دارد که بنا دارند علایق سیاسی او در این مجموعه را پیش برند. البّته لازم است اشاره کنم گروه ً پیروان خط امام و رهبری ً که علی لاریجانی یکی از اعضای آن میباشد، از 14 گروه سیاسی ًاصولگرا ً تشکیل شده است که حبیب الله عسگراولادی دبیر کلی آنرا بعهده دارد. از مهمترین گروه های عضو این جبهه  ًجامعه اسلامی مهندسین ً و حزب مؤتلفه است که شاخص ترین فرد در ًجامعه اسلامی مهندسین ً، محمد رضا باهنر است که نایب رئیسی مجلس شورای اسلامی را بعهده دارد. امّا در این بین محسن رضایی فرماندهِ سابق سپاه پاسداران در پی یافتن جایگاه خود در بین ًاصولگرایان ً و احیانا ً فرصتی برای کسب کرسی در مجلس شورای اسلامی آینده است. آیت الله مهدوی کنی در گزارشی به ً کمیته وحدت اصولگرایان ً اعلام میدارد؛ ً بتازگی محسن رضایی با او تماس گرفته و تصریح کرده است، اگر او جزء ًاصولگرایان ً است پس چرا نماینده ای در ًکمیته وحدت اصولگرایان ً نداردً.  

 تشتت و دسته بندیهای متعدد در جبهه ً اصولگرایان سنتی ً امری است واقعی و طبیعی، آنهم در نظام سیاسی که اساس پایه های ایدئولوژیکی و فکری بنیانگذارانش مبتنی بوده است بر اندیشه و فرهنگ سیاسی قبیله ای و عشیرتی. بی شک این انتظار بیهوده ای است که اگر باور داشته باشیم روزی در ساختار این نظام مذهبی همچون دیگر نظامهای مدرن سیاسی، زندگی سیاسی جمعی و حزبی شکل خواهد گرفت که منعکس کننده نظم اجتماعی دمکراتیک و مدنیت است. آنچه که اساس این نظام سیاسی قرون وسطایی در حوزه سیاست را تشکیل میدهد حضور باندهای متعدد قدرت است که پیش از سه دهه است با توطئه و نیرنگ در پی نابودی یکدیگر بوده اند و تنها و تنها به قدرت اندیشیده اند، نه به آبادانی مملکت. اصولاً بنیانگذاران وحکومتگرانِ کنونی جمهوری اسلامی در هیچ کاتگوری سیاستِ امروز جهان قرار نمی گیرند که تصور کنیم روزی آنها خواهند پذیرفت در این سرزمین پهناور با وجود چنین ملت بزرگی، زندگی سیاسی بنیاد گذارند که جنبه های مدنی آن مشهود و ملموس باشد. از همین رو است امروز به آشکار مشاهده میکنیم چگونه رهبران این نظام، معترف به وضعیت آشفته سیاسی در این کشور هستند و چه مذبوحانه تلاش میکنند برای ماندگار شدن این جمهوری جعلی سروسامانی به این وضعیت آشفته بدهند. حبیب الله عسگراولادی مسلمان عضو کمیته 7 نفره ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً که از یک سو رایزن حزب مؤتلفه اسلامی و رهبر جبهه  ًپیروان خط امام ورهبریً میباشد، از پیش به وضعیت آشفته کشور و درهم ریختگی جبهه ًاصولگرایان سنتی ً اشاره میکند و تأکید دارد ؛ ًکه ایت الله خامنه ای از فضای سیاسی کشور راضی نیست و باید شرایطی فراهم شود که آرامش در کشور برقرار شود ً. او همچنین اشاره میکند؛ ً با میرحسین موسوی و مهدی کروبی و ًاهل فتنه ً آشتی ناپذیریم، چرا که آنها تمام پل های بازگشت به انقلاب را خراب کردند ً. در همین رابطه غلامعلی حداد عادل قوم و خویش ًرهبرً و عضو کمیته وحدت ً اصولگرایان سنتی ً نیزمیگوید؛ ًآیت الله خامنه ای مایل نیست که اصولگرایان با بیش از یک لیست در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند ً. غلامعلی حداد عادل تأکید میورزد؛ ً هر گونه اختلاف درونی و غفلتی در جبهه اصولگرایان  موجب خواهد شد که ًجریان انحرافی ً و ًجریان فتنه ً از فرصت استفاده کنند ً. در رابطه با ستیزگری گروه های درونِ جبهه ًاصولگرایان سنتی ً با یکدیگر، حمید رضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه، تإکید میکند ؛ ً هدف از تشکیل ًجبهه پایداری ً مقابله با جریان انحرافی است که در درون دولت بوجود آمده و جلوگیری از متمایل شدن اصولگرایان به سمت هاشمی رفسنجانی در انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی است ً. یعنی به نوعی هنوز برخی از ًاصولگرایانً خطر هاشمی رفسنجانی در نظام را جدّی قلمداد میکنند که ممکن است در جابجایی دسته بندیهای سیاسی، جناحی از ًاصولگرایان ً به سمت او جلب شوند. البّته لازم است اشاره شود این خطر بیشتر درخود حزب مؤتلفه اسلامی است که درگیرودار همهء نزاعها ممکن است تعدادی از آنها به سوی هاشمی رفسنجانی متمایل شوند.

روشن است در رابطه با همهء این مباحث، رایزنیها و تلاشها متّوجه یک واقعیت میشویم که جبهه ًاصولگرایان سنتی ً،  که چشم امید ًرهبری ً برای تثبیت نظام بدانها دوخته شده است، جریانی یک دست و هماهنگ با یکدیگر نیستند. جبهه ًاصولگرایان سنتی ً  همانند همهء دسته بندیهای سیاسی جمهوری اسلامی در طی این سه دهه فاقد ویژگیهای اجتماعات، نهادهای سیاسی و مدنی جوامع مدرن و دمکراتیک میباشند. مبنای بهم پیوستگی همهء دسته بندیهای سیاسی در جمهوری اسلامی در طول این سه دهه بر اساس منافع گروهی و خانوادگی و زد و بندهای سیاسی استوار بوده است. هیچیک از این دسته بندیها شالوده های سیاسی نهادها و اجتماعاتِ دمکراسیهای مدرن امروزی را نداشته اند و از سویی دیگر میدانیم سران نظام در طی این سه دهه از چنان فرهنگ سیاسی برخوردار نبوده اند که اجازه دهند در جامعه نهادها و تشکلات حزبی مدرن و دمکراتیک مبتنی بر گرایشهای متفاوت سیاسی شکل گیرند که امروز به درد این باند بازهای توطئه گرانِ مبتلا نشوند که خود از درون در تلاشی و آشفتگی نظام دستی بالا دارند.      

در همین ارتباط پرسش بزرگ این است با توّجه به همهء دسته بندیها و رقابت های سیاسی که هم اکنون در درون ساختار رژیم و ما بین باندهای قدرت، آنهم در سطح رهبری، در جریان است آیا  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً تحت صیانت مستقیم ًرهبری ً موفق خواهد شد تا جبهه ای متحد از همهء ًاصولگرایان سنتیً را سامان دهد؟ این پرسش در مقطع زمانی مطرح است که به اعتراف سران روحانی نظام، کشش و اعتبار سیاسی و مذهبی ًرهبر ً در بین مراکز قدرت و دینی حکومت کاملا ً ریزش کرده است. در همین رابطه پیشتر آیت الله مصباح یزدی اعتراف میکند و میگوید؛  ًخطری بزرگ و بی سابقه ای نظام اسلامی را تهدید میکند و آن بی اعتقادی مقام های ارشد نظام اسلامی به ولایت فقیه است.ً آیت الله مصباح یزدی از این نیز فراتر رفته و میگوید؛ ً تردید و بی اعتقادی به ولایت فقیه تا درون حوزه های علمیه رسوخ کرده است ً.


کوروش اعتمادی
18 آگوست 2011                     

No comments:

Post a Comment